محض یار مهربان

آخرین منجی...

محض یار مهربان

آخرین منجی...

همه ی راه ها به ولیعصر ختم میشود



 

 

 

این روزها هیچ چیز امیدوارکننده نیست

جز اینکه

همه ی راه ها به ولیعصر ختم می شوند...

 

 

 

 

دعا کبوتر عشق است ، بال و پر دارد 

بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب 

که روزگار، بسی فتنه زیر سر دارد

بخوان دعای فرج را ولی به قلب صبور

که صبر ، میوه شیرین تر از ظفر دارد

بخوان دعای فرج را که با شکسته دلان 

نسیم لطف خدا ، انس بیشتر دارد

بخوان دعای فرج را و ناامید مباش 

بهشت پاک اجابت ، هزار در دارد

بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است 

خدای را، شب یلدای غم سحر دارد

بخوان دعای فرج رابه شوق روز وصال 

مسافر دل ما ، نیت سفر دارد.

 

الهم عجل لولیک الفرج

 

 

 

 

سبز هم بــازیـچـه شـد مهدی بیا




وقتی بلور اشک زلالش شکستنی ست

حالا که قلب پر ز ملالش شکستنی ست

مردم دگر نیاز به این کارها که نیست

آن قامت ز غصه هلالش شکستنی ست

شمشیر و تازیانه برای چه می برید

باور کنید او پر و بالش شکستنی ست

ای دستهای سنگی کوچه نگاه کن

او آینه ست در همه حالش شکستنی ست

این دست نیست شاخة طوبای عصمت است

بگذار بشکند، به خیالش شکستنی ست


یا فاطمه الزهر


السَّلامُ عَلَیکِ یا سَیِّدَةَ نِساءِ اْلعالَمینَ مِنَ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ،

 السَّلامُ عَلَیکِ یا زَوْجَةَ وَلِیِّ اللّهِ

وَخَیْرِ اْلخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّهِ،

السَّلامُ عَلَیکِ یا أُمَّ الحَسَنِ وَالحُسَیْنِ سَیِّدَی شَبابِ أَهْلِ اْلجَنَّةِ،

السلام علیکِ ایتهاالبتول الطاهرة الصدیقة المعصومة، التقیة النقیة الرضیة الزکیة الرشیدة

 المظلومة المقهورة، المغصوبة حقها، الممنوعة إرثها، المکسورة ضلعها، المظلوم بعلها

المقتول ولدها    




سیــدی تـنـها بـه رنگ سبـز نیست

هـیـچ دانـی،مــادر سـادات کیست؟

سبــز یعنی عـاشـق مـــولا شـدن

پـشـت درب حیـدری ٬زهــرا شـدن

سبــز یعنی عشق تــا شور و بـلـا

بــا حـسـیـن فــاطـمـه در کــربــلـا

سبز یعنی ساقی و مست وهدف

همچـو حـیــدر آن یـل و شاه نجف

طـالــب سـبــزم نــه آن سبــز ریا

سبز هم بــازیـچـه شـد مهدی بیا