محض یار مهربان

آخرین منجی...

محض یار مهربان

آخرین منجی...

بالا بردن سطح فکری و اعتقاد



چگونه می‌توانیم سطح فکری و اعتقادی خود را دربارة امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بالاتر برده و عمیق‌تر کنیم؟


برای بالا بردن سطح فکری و اعتقادی به دو گزینه نیاز است:

1. توجه به حضرت حق و دعا و انابه به درگاه او و توجه به وظایف دینی، تا دل روشن و پاک گردد و بتواند تجلی‌گاه انوار و معارف حق باشد. این


 انوار، هم الهامات الهی را شامل می‌شود و هم تفکر را.

2. مطالعه کتاب‌ها و گفت و گو با اندیشوران و صاحبان علم و فکررا .
برای کسب معرفت، از راه‌های زیر می‌توان بهره برد که هر یک دیگری را کامل می‌کند:
الف. راه عقل: اگر انسان کمی اندیشه کند درمی‌یابد برای رسیدن به سعادت و نیل به هدف از خلقت خود، نیاز به راهنمایی از طرف خداوند دارد. پس باید از طرف خداوند افرادی برای رساندن پیام خداوند (نبوت و رسالت) انتخاب شوند؛ از این رو، عقل در می‌یابد به وحی و بعثت انبیا نیاز دارد. انسان، علاوه بر این به تعلیم و تبیین آن توسط آن‌ها نیز نیازمند است؛ زیرا از یک طرف، وحی‌های الهی در بسیاری از موارد حالت کلی دارد و از طرف دیگر، عقل بشر محدود بوده و توانایی درک درست و کامل وحی را ندارد. بر این اساس، انسان نیازمند فرمایشات و توضیحات انبیا است.

گفتنی است انسان علاوه بر جسم، دارای روح است که شخصیت اصلی او را تشکیل می‌دهد. روح نیز همچون جسم دارای نیازمندی‌ها بوده و گرفتار آفت‌ها و بیماری‌ها می‌شود. 

روح اگر بخواهد رشد و تعالی پیدا کند باید تحت تربیت قرار گرفته و تزکیه شود، نیاز‌های معنوی او تامین شود، آفت‌هایی که به آن دچار شده و یا ممکن است دچار شود شناسایی شده و با آن مبارزه شود. این مهم (رفع نیاز‌ها و مبارزه با آفت‌ها) فقط در سایه تربیت یک مربی پاک امکان دارد؛ از این رو خداوند تزکیه و طهارت نفوس را وظیفه انبیا شمرده است و در قرآن می‌فرماید: *لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَF: خداوند بر مؤمنان منت نهاد هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند و آن‌ها را پاک کند و کتاب حکمت بیاموزد».1
با بعثت آخرین پیامبر و رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله پیام‌هایی که باید از طرف خداوند نازل می‌شد فرستاده شد و در اختیار انسان قرار گرفت که همان قرآن کریم بود. تا زمانی که پیامبر در میان مردم بود، به مقدار استعداد‌ها و توانایی‌های مردم آن زمان دین را برایشان تبیین کرد و به تزکیه نفوس پرداخت. البته تبیین دین پیامبر، بر اساس علوم الهی بود که پیامبر در اختیار داشت و به سبب داشتن عصمت، ارشاد و تزکیه مردم را انجام می‌داد.
عقل می‌گوید: بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله نیز باید فردی مانند او (عالم به علم الهی و معصوم از هر خطا) باشد، تا وظیفه تبیین دین و تزکیه مردم را به عهده بگیرد؛ پس باید در هر زمان انسان عالم و معصومی همچون پیامبر باشد، تا انسان به واسطه هدایت‌ها و ارشادات او، راه کمال را بپیمایند؛ اما این‌که چنین فردی، چه کسی می‌تواند باشد، باید از پیامبر پرسید؛ زیرا ما توانایی شناخت انسان عالم معصوم را نداریم؛ پس راه نقل (استفاده از گفتار) را باید بررسی کنیم.


ادامه مطلب ...

مدعیان دروغین


در تاریخ اسلام ، از یک سو با شخصیتهایى روبرو مى شویم که طرفداران افراطى آنان براى پیشرفت دنیوى و سیاست خویش آنان را به عنوان مهدى نجاتبخش مطرح ساختند و از دگر سو با عناصرى آشنا مى شویم که بر اثر انگیزه هاى جاه طلبانه ، وسوسه قدرت و شهرت و دنیاطلبى ، به دروغ ادعاى مهدویت نموده و خود را همان مهدى نجات بخشى که قرآن و روایات نوید آمدن او را داده است معرفى کردند. شمار اینها طبق برخى آمارها به 50 نفر رسیده است و نکته در خور یادآورى در رابطه با این مدعیان دروغین این است که اینها به اعتبار بر چهار دسته قابل تقسیم اند: 


1- گروهى از اینان از نظر نسب هویت ، هدف و مذهب ناشناخته اند. 


2- گروهى با کارهاى جنون آمیز خوى خود را از نظرها ساقط کردند. 


3- برخى نام و نشان و دعوت و پیروانشان از صفحه روزگار به گونه اى محو شده است که نشانى از آنها نیست . 


4- و برخى نیز مرده اند اما نام و یادى از آنان هست که ما، در این بخش نظرى گذرا به زندگى و عمل کرد دجالگرانه شمارى از آنان که در تاریخ بدین عنوان شهرت یافته اند خواهیم افکند. 




سه گروه مدعى مهدویت 


الف : گروه اول 


کسانى که در تاریخ بدین عنوان شهرت یافته اند به اعتبارى بر سه گروه قابل تقسیم اند: 


1- کسانى که دیگران روى انگیزه هاى خاصى ، آنان را ((مهدى )) نجات بخش خواندند. 
2- کسانى که به انگیزه جاه طلبى و قدرت خواهى چنین ادعاى دروغینى نمودند. 

3- کسانى که طبق نقشه استعمار و به اشاره بیدادگران ، به چنین دجالگرى و فریب دست یازیدند و بیشرمانه خود را مهدى نجات بخش ، معرفى کردند. 


از تاریخ این واقعیت دریافت مى گردد که برخى از کسانى که مهدویت بدانان نسبت داده شده است ، نه از سوى خود آنان سرچشمه گرفته و نه خود بدان ادعا راضى بودند، بلکه یاران و پیروان آنان چنین عنوانى را به آنها داده و این اندیشه را در آن روزگاران در میان گروههایى و در مراکزى گسترش دادند. البته بجا بود که خود آنان چنین ادعاهاى دروغین و نسبتهاى نادرست را بشدت نفى کنند. اما روشن نیست که چرا خود آنان در برابر این عنوان ساختگى ، فریاد اعتراض بلند نکردند و پیروان آنان کوشیدند تا برخى علائم و نشانه هاى حضرت مهدى علیه السلام را که در انبوه روایات آمده است به چهره ها تطبیق و تفسیر نمایند. 


براى نمونه از این گروه مى توان بدین چهره ها اشاره کرد: 


1- محمد حنفیه 


در روایاتى که از پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله در مورد امام عصر علیه السلام رسیده است از جمله این روایت است که مى فرماید: ((ان المهدى اسمه اسمى ....)) 
یعنى : مهدى نجات بخش ، همنام من است . 

یاران و پیروان ((مختار)) با چنگ انداختن به این روایت پیامبر، ((محمد حنفیه )) را مهدى نجات بخش ‍ عنوان دادند و روایت را بدو منطبق ساختند. 


با این که پیامبر صلى الله علیه و آله در دهها روایت ، نشانه هاى دیگرى را براى آن حضرت برشمرده است که جز خود آن گرامى ، همه فاقد آن نشانه ها و علائمند. 


به قول شاعر عرب باید به آنان گفت : ((قل للذى یدعى فى العلم فلسفة حفظت شیئا و غابت عنک اشیاء)) 


به آن عنصر گزافه گو که در قلمرو دانش ، ادعاى ژرف نگرى مى کند و مى پندارد همه چیز را مى فهمد، بگو! تو چیزى را حفظ کرده اى اما چیزهایى از نظرت غایب شده است و آنها را نمى دانى .

 

 

ادامه مطلب ...

یه ازمون اساسی...

 

    

 

 

از صفر تا بیست

یک آزمون اساسی با سه پرسش اساسی

اگر عزیزی را گم کرده باشید، چه می‌کنید؟

آسوده و بی‌خیال می‌نشینید تا کم کم فراموشش کنید؟

یا برای یافتن او همه تلاش خود را به کار می‌برید.

از این و آن سراغش را می‌گیرید.

شب و روزتان را به جستجوی او می‌گذرانید...

تا آن که او را بیابید یا نشانی از او پیدا کنید؟


کدامیک؟

 اگر کسی را دوست داشته باشید و بدانید که او نیز به شما بسیار علاقه‌مند است، آنقدر که از بیماری شما بیمار می‌شود و از خوشحالی شما خوشحال، چه می‌کنید؟

تنها به زبان این دوستی را ابراز می‌کنید؟

یا در عمل، محبت خود را به او نشان می‌دهید؟

پیوسته در پی جلب رضایت او هستید، به مناسبت‌های مختلف برای او هدیه می‌برید، لباسی را می‌پوشید که او دوست دارد، از عطری استفاده می‌کنید که او می‌پسندد و ...


کدامیک؟

اگر بدانید، که برای حل مشکلاتتان می‌توانید به کسی مراجعه کنید که آماده کمک به شما می‌باشد و برای ارتباط با او گفتن یک سلام کافی است، چه می‌کنید؟

آیا از کنار این موضوع بی‌تفاوت گذر می‌کنید؟ یا تمام تلاش خود را برای استفاده از این فرصت به کار می‌برید؟


کدامیک؟

اکنون ما که می‌گوییم

در انتظار امام زمانمان نشسته‌ایم،

او را به جان دوست داریم،

گره مشکلاتمان به دست او باز می‌شود،

چگونه‌ایم و چه می‌کنیم؟

از صفر تا بیست


هر صبح

با سلام بر او روزمان را شروع کرده و آمدنش را از خدا می‌خواهیم؟

برای سلامتیش صدقه می‌دهیم؟


و مهم‌تر آن که

آنگونه که او پسندد زندگی کرده و عمرمان را سپری می‌کنیم؟

.........

خوب است در این آزمون

این سه پرسش ساده را از خود بپرسیم و به خودمان نمره دهیم.


از صفر تا بیست!

امام منتظران(عج): " ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطره نبرده‌‌ایم ... "

بیائید ما نیز یاد او را از خاطر نبریم و برای آمدنش دعا کنیم ...

 

شهادت امام صادق(ع)

 

          

 

          

                              

 

   .:.شهادت امام جعقر صادق (ع) بر همه ی شیعیان تسلیت باد.:.  

 

 

امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه یا دوشنبه هفدهم ربیع الأول سال 80 هجرى، معروف به سال قحطى، در مدینه دیده به جهان گشود.  

وفات آن امام (ع) در دوشنبه روزى از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در 25 شوال و به روایتى نیمه ماه رجب سال 148 هجرى روى داده است. با این حساب مى‏توان عمر آن حضرت را 68 یا 65 سال گفت که از این مقدار 12 سال و چند روزى و یا 15 سال با جدش امام زین العابدین (ع) معاصر بوده و 19سال با پدرش و 34 سال پس از پدرش زیسته است که همین مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار میآید و نیز بقیه مدتى است که سلطنت هشام بن عبد الملک، و خلافت ولید بن یزید بن عبد الملک و یزید بن ولید عبد الملک، ملقب به ناقص، ابراهیم بن ولید و مروان بن محمد ادامه داشته است.  

             

بیشترین حجم روایات، احادیثی است که از امام صادق (ع) نقل شده است، اهمیت معارف منقول از جعفر بن محمد (ص) به میزانی است که شیعه به ایشان منسوب شده است: ”شیعه جعفری. کثرت روایات منقول از امام صادق (ع) به دو دلیل است: 

 

 . . یکی اینکه از دیگر ائمه عمر بیشتری نصیب ایشان شد و ایشان با شصت و پنج سال عمر شیخ الائمه محسوب می شود (148 – 83 هجری)، و دیگری که به مراتب مهمتر از اولی است، شرائط زمانی خاص حیات امام صادق (ع) است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امویان، انتقال قدرت از امویان به عباسیان و آغاز خلافت عباسیان است. امام با حسن استفاده از این فترت و ضعف قدرت سیاسی به بسط و اشاعه معارف دینی همت می گمارد. گسترش زائدالوصف سرزمین اسلامی و مواجهه اسلام و تشیع با افکار، ادیان، مذاهب و عقاید گوناگون اقتضای جهادی فرهنگی داشت و امام صادق (ع) به بهترین وجهی به تبیین، تقویت و تعمیق “هویت مذهبی تشیع” پرداخت.

.

  
 
.