محض یار مهربان

آخرین منجی...

محض یار مهربان

آخرین منجی...

کجایی؟

لیله الرغائب فرا رسید...

یا اباصالح

تو  اولین ارزوی ما برای این شب نیستی

تو تنها ارزوی مایی..

بیا و برهان ما را زین سیاهی

التماس دعا

 

 

فاطمه رفت و علی...

باشد اقا

روزی همه ی عرض هایم را روی برگه های عریضه ات خواهم نوشت

و به عرض رودخانه ها خواهم سپرد تا شاید...

چه کنم که میدانی همه ی عرایضم را ننوشته،

و میخوانی همه ی ذهنم را؛

نگو به من که اندیشه و ذکرت را از من پس گرفته ای...

مگو که من هم جمعه ها را گم کردم میان صفحات پر زرق و برق روزگار!

مگو دیگر نیست ارتباط من و عهد ها و ندبه ها،

مگو فاطمیه رسید و تو هنوز در غفلتی ...

تو حی و حاضری،

برهان مرا زین غیبت کبری...

(غریبه)

 

 

ایام سوگواری مادر پهلو شکسته سادات تسلیت باد

دعا کنید فاطمی باشیم...و فاطمی بمیریم...

 

تا تو نیایی، بهار نخواهد آمد..

بسم الله الرحمن الرحیم



الا ای یار پنهانی که حال ما تو میدانی ،

بهار آمد بیا دیگر بس است این هجر طولانی ، 

نفس در سینه ام مانده خموشم 

لیک پر فریاد که یک سال دگر هم رفت ،

 چه قدر این قصه طولانی!

 ربیعی تو بیا ای اصل اصل شادی زهرا(س)

 بیا و چشم مادر را بکن زین خیر نورانی


(شاعرش را نمی دانم)


«یا حسین...»

اکلاب حسین (ع) را چه غم از طعنه خلق است؟      


  چون خالق این خلق گرفتار حسین است ...