هر جمعه و سه شنبه نشستم در انتظار
این بار هم نیامده بودی سر قرار
گفتی اگر عاشقی کو نشانه ات؟
من عاشقم...من عاشقم...نشان به همین قلب بی قرار
بر روی ریل های زمان خیره مانده ام
شاید تو را بیاورد از راه یک قطار
حرف دلم عصاره ی این چند واژه است
تا کی شکست؟تا کی خورد شدن بغض انتظار؟
تقویم بی تو هرچه که باشد قشنگ نیست
فرقی نمی کند،چه زمستان و چه بهار
از روزهای آمده و رفته خسته ام
از هرچه کار...پول....ریاکارکارکارکارکار
از هرچه که ریشه اش به حقیقت نمی رسد
از شاخه ی دروغ و از اسم مستعار
روزی تو میرسی و جهان پاک میشود
این شعر اگرچه قابلتان را نداشته آقا
قبول کنیدش
آقا قبول کنیدش به یادگار
ای بابا! ای بابا! سهم ما هم ازین زندگی دلتنگی و انتظاره واسه روزی که خورشید واقعی طلوع کنه.
شعر بسیار زیبایی بود. خدا حفظتون کنه. زنده باشید...