محض یار مهربان

آخرین منجی...

محض یار مهربان

آخرین منجی...

فاطمه رفت و علی...

باشد اقا

روزی همه ی عرض هایم را روی برگه های عریضه ات خواهم نوشت

و به عرض رودخانه ها خواهم سپرد تا شاید...

چه کنم که میدانی همه ی عرایضم را ننوشته،

و میخوانی همه ی ذهنم را؛

نگو به من که اندیشه و ذکرت را از من پس گرفته ای...

مگو که من هم جمعه ها را گم کردم میان صفحات پر زرق و برق روزگار!

مگو دیگر نیست ارتباط من و عهد ها و ندبه ها،

مگو فاطمیه رسید و تو هنوز در غفلتی ...

تو حی و حاضری،

برهان مرا زین غیبت کبری...

(غریبه)

 

 

ایام سوگواری مادر پهلو شکسته سادات تسلیت باد

دعا کنید فاطمی باشیم...و فاطمی بمیریم...