چگونه میتوانیم سطح فکری و اعتقادی خود را دربارة امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بالاتر برده و عمیقتر کنیم؟
1. توجه به حضرت حق و دعا و انابه به درگاه او و توجه به وظایف دینی، تا دل روشن و پاک گردد و بتواند تجلیگاه انوار و معارف حق باشد. این
انوار، هم الهامات الهی را شامل میشود و هم تفکر را.
2. مطالعه کتابها و گفت و گو با اندیشوران و صاحبان علم و فکررا .گفتنی است انسان علاوه بر جسم، دارای روح است که شخصیت اصلی او را تشکیل میدهد. روح نیز همچون جسم دارای نیازمندیها بوده و گرفتار آفتها و بیماریها میشود.
روح اگر بخواهد رشد و تعالی پیدا کند باید تحت تربیت قرار گرفته و تزکیه شود، نیازهای معنوی او تامین شود، آفتهایی که به آن دچار شده و یا ممکن است دچار شود شناسایی شده و با آن مبارزه شود. این مهم (رفع نیازها و مبارزه با آفتها) فقط در سایه تربیت یک مربی پاک امکان دارد؛ از این رو خداوند تزکیه و طهارت نفوس را وظیفه انبیا شمرده است و در قرآن میفرماید: *لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَF: خداوند بر مؤمنان منت نهاد هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب حکمت بیاموزد».1
در تاریخ اسلام ، از یک سو با شخصیتهایى روبرو مى شویم که طرفداران افراطى آنان براى پیشرفت دنیوى و سیاست خویش آنان را به عنوان مهدى نجاتبخش مطرح ساختند و از دگر سو با عناصرى آشنا مى شویم که بر اثر انگیزه هاى جاه طلبانه ، وسوسه قدرت و شهرت و دنیاطلبى ، به دروغ ادعاى مهدویت نموده و خود را همان مهدى نجات بخشى که قرآن و روایات نوید آمدن او را داده است معرفى کردند. شمار اینها طبق برخى آمارها به 50 نفر رسیده است و نکته در خور یادآورى در رابطه با این مدعیان دروغین این است که اینها به اعتبار بر چهار دسته قابل تقسیم اند:
1- گروهى از اینان از نظر نسب هویت ، هدف و مذهب ناشناخته اند.
2- گروهى با کارهاى جنون آمیز خوى خود را از نظرها ساقط کردند.
3- برخى نام و نشان و دعوت و پیروانشان از صفحه روزگار به گونه اى محو شده است که نشانى از آنها نیست .
4- و برخى نیز مرده اند اما نام و یادى از آنان هست که ما، در این بخش نظرى گذرا به زندگى و عمل کرد دجالگرانه شمارى از آنان که در تاریخ بدین عنوان شهرت یافته اند خواهیم افکند.
الف : گروه اول
کسانى که در تاریخ بدین عنوان شهرت یافته اند به اعتبارى بر سه گروه قابل تقسیم اند:
1- کسانى که دیگران روى انگیزه هاى خاصى ، آنان را ((مهدى )) نجات بخش خواندند.3- کسانى که طبق نقشه استعمار و به اشاره بیدادگران ، به چنین دجالگرى و فریب دست یازیدند و بیشرمانه خود را مهدى نجات بخش ، معرفى کردند.
از تاریخ این واقعیت دریافت مى گردد که برخى از کسانى که مهدویت بدانان نسبت داده شده است ، نه از سوى خود آنان سرچشمه گرفته و نه خود بدان ادعا راضى بودند، بلکه یاران و پیروان آنان چنین عنوانى را به آنها داده و این اندیشه را در آن روزگاران در میان گروههایى و در مراکزى گسترش دادند. البته بجا بود که خود آنان چنین ادعاهاى دروغین و نسبتهاى نادرست را بشدت نفى کنند. اما روشن نیست که چرا خود آنان در برابر این عنوان ساختگى ، فریاد اعتراض بلند نکردند و پیروان آنان کوشیدند تا برخى علائم و نشانه هاى حضرت مهدى علیه السلام را که در انبوه روایات آمده است به چهره ها تطبیق و تفسیر نمایند.
براى نمونه از این گروه مى توان بدین چهره ها اشاره کرد:
1- محمد حنفیه
در روایاتى که از پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله در مورد امام عصر علیه السلام رسیده است از جمله این روایت است که مى فرماید: ((ان المهدى اسمه اسمى ....))به قول شاعر عرب باید به آنان گفت : ((قل للذى یدعى فى العلم فلسفة حفظت شیئا و غابت عنک اشیاء))
ادامه مطلب ...
اگر عزیزی را گم کرده باشید، چه میکنید؟
آسوده و بیخیال مینشینید تا کم کم فراموشش کنید؟
یا برای یافتن او همه تلاش خود را به کار میبرید.
از این و آن سراغش را میگیرید.
شب و روزتان را به جستجوی او میگذرانید...
تا آن که او را بیابید یا نشانی از او پیدا کنید؟
اگر کسی را دوست داشته باشید و بدانید که او نیز به شما بسیار علاقهمند است، آنقدر که از بیماری شما بیمار میشود و از خوشحالی شما خوشحال، چه میکنید؟
تنها به زبان این دوستی را ابراز میکنید؟
یا در عمل، محبت خود را به او نشان میدهید؟
پیوسته در پی جلب رضایت او هستید، به مناسبتهای مختلف برای او هدیه میبرید، لباسی را میپوشید که او دوست دارد، از عطری استفاده میکنید که او میپسندد و ...
اگر بدانید، که برای حل مشکلاتتان میتوانید به کسی مراجعه کنید که آماده کمک به شما میباشد و برای ارتباط با او گفتن یک سلام کافی است، چه میکنید؟
آیا از کنار این موضوع بیتفاوت گذر میکنید؟ یا تمام تلاش خود را برای استفاده از این فرصت به کار میبرید؟
اکنون ما که میگوییم
در انتظار امام زمانمان نشستهایم،
او را به جان دوست داریم،
گره مشکلاتمان به دست او باز میشود،
چگونهایم و چه میکنیم؟
با سلام بر او روزمان را شروع کرده و آمدنش را از خدا میخواهیم؟
برای سلامتیش صدقه میدهیم؟
آنگونه که او پسندد زندگی کرده و عمرمان را سپری میکنیم؟
.........
خوب است در این آزمون
این سه پرسش ساده را از خود بپرسیم و به خودمان نمره دهیم.
امام منتظران(عج): " ما در رعایت حال شما کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را از خاطره نبردهایم ... "
بیائید ما نیز یاد او را از خاطر نبریم و برای آمدنش دعا کنیم ...
.:.شهادت امام جعقر صادق (ع) بر همه ی شیعیان تسلیت باد.:.
امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه یا دوشنبه هفدهم ربیع الأول سال 80 هجرى، معروف به سال قحطى، در مدینه دیده به جهان گشود.
.
.
. وفات آن امام (ع) در دوشنبه روزى از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در 25 شوال و به روایتى نیمه ماه رجب سال 148 هجرى روى داده است. با این حساب مىتوان عمر آن حضرت را 68 یا 65 سال گفت که از این مقدار 12 سال و چند روزى و یا 15 سال با جدش امام زین العابدین (ع) معاصر بوده و 19سال با پدرش و 34 سال پس از پدرش زیسته است که همین مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار میآید و نیز بقیه مدتى است که سلطنت هشام بن عبد الملک، و خلافت ولید بن یزید بن عبد الملک و یزید بن ولید عبد الملک، ملقب به ناقص، ابراهیم بن ولید و مروان بن محمد ادامه داشته است.
.
.
بیشترین حجم روایات، احادیثی است که از امام صادق (ع) نقل شده است، اهمیت معارف منقول از جعفر بن محمد (ص) به میزانی است که شیعه به ایشان منسوب شده است: ”شیعه جعفری. کثرت روایات منقول از امام صادق (ع) به دو دلیل است:
. . یکی اینکه از دیگر ائمه عمر بیشتری نصیب ایشان شد و ایشان با شصت و پنج سال عمر شیخ الائمه محسوب می شود (148 – 83 هجری)، و دیگری که به مراتب مهمتر از اولی است، شرائط زمانی خاص حیات امام صادق (ع) است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امویان، انتقال قدرت از امویان به عباسیان و آغاز خلافت عباسیان است. امام با حسن استفاده از این فترت و ضعف قدرت سیاسی به بسط و اشاعه معارف دینی همت می گمارد. گسترش زائدالوصف سرزمین اسلامی و مواجهه اسلام و تشیع با افکار، ادیان، مذاهب و عقاید گوناگون اقتضای جهادی فرهنگی داشت و امام صادق (ع) به بهترین وجهی به تبیین، تقویت و تعمیق “هویت مذهبی تشیع” پرداخت.
.
.
.
.
.
.