ماه من به نیمه رسیده است...
غمی جانفزا قلبم را می فشارد...
نیمی گذشت.. و از بخشیده شدگانم یا محرومان؟
و این میلاد باسعادت توست یا کریم اهل بیت
که غم ها را میشوید از جانم...
و امید را در قلبم زنده میکند...
و به تو متوسل میشویم که ما هم از بخشیده شدگان باشیم...
کوچه های بنی هاشم بوی یاسمن میده
خدا امشب به علی و فاطمه حسن
میده
امام حسن (ع):
الامام محمدابن علی الباقر(علیهم السلام):
شهر رمضان شهر الله و الصائمون فیه اضیاف الله و اهل الکرامة
ماه رمضان ماه خداست و روزده داران این ماه میهمانان خدا و مورد کرامت و لطف اویند.
فضائل الاشهر الثلاثة.ص 123
رجب که آمد، لبخند زدیم که صدایمان خواهند کرد: این الرجبیون...
به پایان رسید و تهی دست ماندیم...
اندوه فراغ رجب را با شادی حلول شعبان شستیم
شعبان به نیمه رسید و پایان!
و ما در اول راه مانده ایم...
رمضان رسیده..
و هنوز دستان تهی مان ، با هزاران امید به سوی تو درازشده است..
میدانم که رمضان ها، رجب ها، شعبان ها، همه ساله از پی هم میدوند و من ...
بارالها،
قلب هایمان را از عشق الهی لبریز، گناهانمان بریز و آبرویمان را مریز.
آمد رمضان هست دعا را اثری
دارد دل من شور و نوای دگری
ما بنده ی عاصی و گنهکار توییم
ای داور بخشنده به ما کن نظری
آقا جان!
ماه مبارک ، وسیله ایست تا الطاف خداوندی شامل حال ما شود..شاید از زخم هایی که همه روزه به شما میزنیم، کم شود...
ولی مولای من...
آستانه ی افطار، بی
حضور یار، صفایی ندارد...
التماس دعا
اغاز شعبان، حس دیگری دارد..
شعبان که میرسد..
بوی محمد(ص)
در فضای دل میپیچد...
شعبان که میرسد
بوی تو
را دارد..
شعبان که میرسد..
همه ی ذرات هستی، همه ی کائنات، در التهاب امدنت..در شوق دیدارت..
در ارزوی وصال تو
...
و عدالت جهانی
رنگ می گیرند...
به وقت بارش باران
نگاهت گر به آن بالاست
و در رقص دعا قلبت
مثال بید می لرزد،
دعایم کن،دعایم کن،
که من محتاج محتاجم...
نور عترت آمد از آیینه ام
کیست در غار حرای سینه ام
رگ رگم پیغام احمد می دهد
سینه ام بوی محمد می دهد
روز مبعث، روز برانگیختن خردهایی است که در تابوت خُرافهگرایی، هوسپرستی و جهلپیشگی دفن شده بود.
روز مبعث روز تولّد عاطفههاست؛ عاطفههایی که در رقص شمشیرها زخمی میشد و در جنگل نیزهها جان میباخت. آنروزها، دخترکان معصوم، به جای آغوش گرم مادر، در دامان سرد خاک میخفتند. جوانان بلندقامت، در جنگ جهالتها، جان به بارش تیرها میدادند و زنان بیپناه، در بند اسارت میزیستند. آه که چه خارهایی به پای بشریّت میخلید و چه زخمهایی دل عاطفهها را میخَست.
روز مبعث، روز مرگ قساوتها و شرارتها بود؛ روز مرگ کرامتهایی که به پای بتها قربانی میشد؛ روز مرگ جهل و شرک و پرستشهای ناروا بود.
روز مبعث، روز میلاد ارزشهاست؛ ارزشهایی که زنده به گور میشد و اصالتهایی که در بستر احتضار رو به خاموشی میرفت.
در آن روز، بذر عشق و مهرورزیدن و مهربان زیستن در دشت تفتیده دلها پاشیده شد و هزاران هزار گل عاطفه از آن رویید. لبخند بر لبها نشستدست گرم نوازش بر سر یتیمان کشیده شد. شمشیرهای خشونت زنگار گرفت و سفره محبت آغوش گشود. نوع دوستی بنیاد یافت و کینهتوزی جان باخت. از چشمه چشمها مهر جوشید و در دریای سینهها عشق خروشید. زندگی زیبا و بودنْ تماشایی شد.
روز مبعث، روز بارش برکت، روز سرافرازی انسان، روز برآمدن آوازهای سپید و روز بوسه زدن بر چهره خورشید، بر همه جهانیان مبارک باد...
التماس دعا