بهار ها می ایند...
ولی مولای من...
همه ی لحظاتم خزان است..تا زمانی که تو نیاییی..
هر روز گناه میکنیم و هرگز عید نداریم...
در شادی و غم به یادتان می مانیم
هر عید به یادتان دعا می خوانیم
آقای دلم! سید من! مهدی جان
ما«احسن حال» را شما می دانیم
یک سال گذشت و من شکسته بالم
تدبیرکننده ام! بگردان حالم
با غربت او همیشه غمگین است دل
یا رب به ظهور، شاد گردان حالم
ماهی ست دلم بدون دریا مانده
پس سفره هفت سین کجا جا مانده
هرکس به کنار دلبرش خشنود است
آن کس که دلم برد چه تنها مانده
عید است ولی ... بدون او غم داریم
عاشق شده ایم و عشق را کم داریم
ای کاش که این عید ظهورش برسد
اینگونه هزار عید با هم داریم
گلها همه با اذن تو برخواسته اند
از بهر ظهور تو خود آراسته اند
مردم همه در لحظه تحویل ، بی شک
اول فرج تو را از خدا خواسته اند
متاسفانه نمیدونم شاعر این شعر کیه...
امیدوارم سال 8شتاد و هشت...سال ظهور باشه..
دعا برای فرج یادمون نره..
التماس دعا
آغاز بهار مبااااارک
"خلیل شفیعی"
میلاد ختم رسل بر همه ی مسلمین مبارک باد
![]() ![]() |
و بهار امد...
....
یا رسول الله..
مژده میدهم که ایام غم رفت...و ربیع آمد...
الف- ورع
ورع گامی بالاتر از تقوا است. تقوی در این است که انسان محرمات الهی را ترک نموده و واجبات را انجام دهد، ولی ورع در این است که انسان از کارهای شبهه ناک هم دوری کند. مکروهات را ترک و مستحبات را انجام دهد. این مطلب اشاره به این دارد که یاران امام زمان علیه السلام باید فوق العاده باشند. مقامی بالاتر از متقین داشته باشند. علاوه بر عمل به وظیفه اصلی خویش گامی فراتر گذاشته، اهل ایثار و فداکاری باشند.ب- خوش اخلاقی و خوش رفتاری
اخلاق خوش از ارزشهای والای الهی و انسانی است که در روایات به عنوان معیار ارزش ایمانی فرد معرفی شده است. خداوند در قرآن کریم، پیامبر عظیم الشأن خود را صاحب خلق عظیم معرفی می نماید. انسان خوش برخورد و خوش رفتار از جامعه، بوستانی می سازد که گلهای آن خدمت، گذشت، ایثار، فداکاری و... خواهد بود.
و امروز، حسن....
روایتی دیگر از مظلومیت ...
همت بلند و طبع عالى حضرت مجتبى ع اجازه نمىداد کسى از در خانه او ناامید برگردد و گاه که کمک مستقیم مقدور حضرت نبود، به طور غیر مستقیم در رفع نیازمندیهاى افراد کوشش مىفرمود و با تدابیر خاصى گره از مشکلات گرفتاران مىگشود. چنانکه روزى مرد فقیرى به آن بزرگوار مراجعه کرد و درخواست کمک نمود. اتفاقا در آن هنگام امام مجتبى ع پولى در دست نداشت و از طرف دیگر از اینکه فرد تهیدستى از در خانهاش ناامید برگردد، شرمسار بود، لذا فرمود:
- آیا حاضرى تو را به کارى راهنمایى کنم که به مقصودت برسى؟
- چه کارى؟
- امروز دختر خلیفه از دنیا رفته و خلیفه عزادار شده است، ولى هنوز کسى به او تسلیت نگفته است، نزد خلیفه مىروى و با سخنانى که به تو یاد مىدهم، به وى تسلیت مىگویى، از این راه به هدف خود مىرسى.
- چگونه تسلیت بگویم؟
- وقتى نزد خلیفه رسیدى بگو: «الحمدلله الذى سترها بجلوسک على قبرها و لا هتکها بجلوسها على قبرک.»
(حاصل مضمون آنکه: حمد خدا را که اگر دخترت پیش از تو از دنیا رفت و در زیر خاک پنهان شد، زیر سایه پدر بود، ولى اگر خلیفه پیش از او از دنیا مىرفت، دخترت پس از مرگ تو دربدر مىشد و ممکن بود مورد هتک حرمت واقع شود.)
مرد فقیر به این ترتیب عمل کرد.
این جملههاى عاطفى در دوان خلیفه اثر عمیقى بر جاى نهاد و از حزن و اندوه وى کاست و دستور داد جایزهاى به وى بدهند.
آنگاه پرسید: این سخن از آن تو بود؟
گفت: نه، حسن بن على (علیه السلام) آن را به من آموخته است.
خلیفه گفت: راست مىگویى، او منبع سخنان فصیح و شیرین است.
شریف الفرشى، باقر، حیاة الامام الحسن، ط 2، نجف، مطبعه الاداب، 1384 ه'.ق، ج 1، ص 302.
یا حسن بن علی...
ترا به کرم بی حد و حصرت...
ترا به پهلوی شکسته ی مادرت...
از خداوند مهربان..بخواه تا باقی غیبت حضرت حجت را بر ما سیه رویان ببخشاید...
یا محسن بحق الحسن...
اشف صدر الحسن...
بظهور الحجه..
و متظریم..
تا روزی ..
در کنار تو...
زائر بقیع باشیم یابن الحسن....