محض یار مهربان

آخرین منجی...

محض یار مهربان

آخرین منجی...

مولای من..

 

 

مولای من،

وقتی پرونده ام را می کشایی و اشک های تو غریبانه تر از اشک هایم جاری می شوند

مولایم، برای غربت تو دلتنم  وبرای دوری از وجود خود اندوهگین...کاش بیایی مولای من..تا برهانیم از این حصار های درد...از این واژه های سرد...

مولایم...غریبانه اشک می ریزی و من...شرمسار تر از سیاهی خویش می شوم...

کاش روزی باشد که لحظه ای لبخند رضایتی به جای ان همه  اشک بر چهر هات بنشانم...

مولای من...

چه غریبانه ما را  در خیبت خویش  نظاره میکنی..کی میشود بیایی و ما را از این هجوم لحظات سرد رها کنی؟؟؟

بیا اقا..بیا که دلتنگم...

(غریبه)

نظرات 4 + ارسال نظر
صراحیه چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 13:03

سلام.

مطلب بسیار عالی بود .
موفقیت شما را خواخانم .
یا هو

آرش چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 18:17 http://www.setarehbaran.blogsky.com

من هم امیدوارم بیاید

دنیای من چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 23:26 http://khesareh.blogsky.com

خوبه که همه تودلتنگی هاشون یاد ائمه بیفتن
موفق باشین.

محمد مهدی پنج‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 13:22 http://www.tebyan.com

مولای من تو همیشه در کنار من بوده ای و من همیشه از تو دور و من چه گونه روی دیدن تو را خواهم داشت چگونه توان گریستن برای غربتت را خواهم داشت
مولای من ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد